گهرشناس

معنی کلمه گهرشناس در لغت نامه دهخدا

گهرشناس. [ گ ُ هََ ش ِ ] ( نف مرکب ) مخفف گوهرشناس. رجوع به گوهرشناس شود.

جملاتی از کاربرد کلمه گهرشناس

گهر فروش اگر رفت، منت ایزد را گهرشناس نشسته است و در میان گوهر
عشق گهرشناس به دیوانه خوشترست از بهر گنج، گوشه ویرانه خوشترست
چشم گهرشناس نداری چه گویمت کاین نه صدف چگونه ز یکدانه پر شده است