گهر پاش

معنی کلمه گهر پاش در لغت نامه دهخدا

گهرپاش. [ گ ُ هََ ] ( نف مرکب ) مخفف گوهرپاش. رجوع به همین کلمه شود.

معنی کلمه گهر پاش در فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - پاشند. گوهر نثار کنند. جواهر : اگر سخاوت باید کفش بروز عطا چو بحر گوهر پاش است و ابر زرافشان . ( فرخی ) ۲ - بارنده ( قطرات ) . ۳ - فصیح و بلیغ : گر شکافی بمعرفت همه موی ور زبان تو هست گوهر پاش ... ( عطار )
مخفف گوهر پاش

جملاتی از کاربرد کلمه گهر پاش

تو ابر گهر پاش و دینار باری تو خورشید تابان و بدرالد جایی
از فکر ابر دست گهر پاش خسروی طبعم شود چو بحر در افشان گهر نثار
گل بوی و شعر گوی و گهر پاش و شاد باش مستی ز بانگ بربط و چنگ و رباب خواه
قطره گر چکد از ابر گهر پاش کفش چرخ از آن پهنه نیارست گذشتن بشناه
راویانند گهر پاش مگر با لب خویش کف شاهنشه خورشیدفر آمیخته‌اند
کف او گهر پاش چون چشم وامق دل او گهر زای چون لعل عذرا
وز حسد لفظ گهر پاش من در خوی خونین شده دریا و کان
کرده گهر پاش و درفشان بطبیعت از کرم ابر بهار و باد خزانرا
زبان گوهری داری گهر پاش دمی در نامهٔ گلرخ شکر پاش
ز دستگاه جنون راز همتم فاش است که جوش آبله‌ام هر قدم‌ گهر پاش است