گهر دیده
جملاتی از کاربرد کلمه گهر دیده
دلم از عشق نهان گنج گهر بود و بخلق در این گنج گهر دیده غماز گشود
سر من مست جمالت دل من دام خیالت گهر دیده نثار کف دریای تو دارد
بسکه لعل و گهر دیده به دامن دارم دامن از لعل و گهر، غیرت مخزن دارم
تا به آن گنج گهر دیده بدبین نرسد جغد، نیلی است که بر چهره ویرانه زدند