گندور

معنی کلمه گندور در لغت نامه دهخدا

گندور. [ گ َ ] ( اِ ) سفره چرمین و پیش انداز یعنی پارچه ای که در سر سفره و میز به روی زانوها گسترند تا چیزی از خوردنی به روی دامن و بر زمین نریزد. ( ناظم الاطباء: کندوره ). کندوره. رجوع به همین کلمه و رجوع به گندوره و گندوری و گندوله شود. || میز بزرگ و خوان کلان. ( ناظم الاطباء: کندوره ).

جملاتی از کاربرد کلمه گندور

در کشورهای شام مانند سوریه، لبنان، فلسطین و اردن از لحاظ تاریخی به آن (عربی: راس العبد) راس العابد گفته می‌شود اما از آن زمان به سامبو تغییر نام داده‌است.در لبنان، یک نوع محلی در دهه ۱۹۵۰ با نام راس العبد (سر برده) توسط گندور به فروش رفت.