گنخک

معنی کلمه گنخک در لغت نامه دهخدا

گنخک. [ گ َ خ َ ] ( اِخ ) قریه ای است دو فرسنگ و نیمی میانه جنوب و مغرب کاکی ( از بلوک دشتستان فارس ). ( فارسنامه ناصری گفتار دوم ص 214 ).

جملاتی از کاربرد کلمه گنخک

این روستا که در غرب روستای گنخک شیخی و در شرق روستای باغ رئیس عالی قرار دارد، در دهستان کاکی قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۷۵ نفر (۱۵ خانوار) بوده‌است.
این روستا که بزرگان و نیاکان آن و حتی کشاورزان بنام منطقه حاشیه نشین مندستان از آن بنام روستای باغ حاج قاسمی ها یاد میکنند اهالی آن اصالتا از اقوام بزرگ و بنام منطقه دشتی یعنی حاجیان دشتی میباشند و از دیر باز در این منطقه مندستان حضور داشته و در حاشیه رودخانه مند به کشاورزی و دامداری مشغول بوده اند و قرابت و نزدیکی زیادی با حاجیان روستای شعری ،برمصاد ،کناری،مغدان،چاه حسین جمال و رئیسهای گنخک و آبدان و داراب خان در شنبه دارند.