گنجوان

گنجوان

معنی کلمه گنجوان در لغت نامه دهخدا

گنجوان. [ گ َ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان 2 بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان که در 20000گزی جنوب باختری هرسین واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 57 تن است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم و جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
گنجوان. [ گ َ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 40000گزی باختر چوار و 40000گزی باختر راه شوسه ایلام به شاه آباد واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 130 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی گله داری و صنایع دستی زنان قالیبافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه گنجوان در دانشنامه عمومی

گنجوان (چوار). گنجوان، روستایی در دهستان بولی بخش بولی شهرستان چوار در استان ایلام ایران است. این روستا، مرکز بخش بولی است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۹۲ نفر ( ۸۰ خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه گنجوان

تپه چغا خزینه گنجوان مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان تا دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان هرسین، بخش مرکزی، روستای گنجوان واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۴۸۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
ایل بولی در زمان والیان پشتکوه، توسط والیان به سه شعبه تقسیم شد. و هر شعبه توسط یک توشمال اداره می‌گردید. این تقسیم به دلیل وجود سه تیره توشمال بوده است. که به توشمالان محمیلی در گنجوان روسا و توشمال شعبه مظفروند، توشمالان چمن روسای شعبه کرکلوند، توشمالان شفیع خان در سرچم لو روسای شعبه شفیع خانی (قاضی وند و جماعت کبود) است. به مابقی مردان این سه خاندان که حکم رسمی توشمالی از جانب والیان نداشته‌اند هم توشمال خطاب می شدند. این سه خاندان هر کدام وزنه سیاسی داشته و حاضر نبوده‌اند زیر مجموعه همدیگر باشند. این سه خاندان از دوره صفویه و حتی قبل تر تا پهلوی توشمال ایل بولی می‌باشند. کدخدایان بولی هم توسط توشمالان بولی منصوب می‌شدند.
تپه زیرکوره گنجوان در شهرستان هرسین، روستای گنجوان واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۸۱۵۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.