گنج نه

معنی کلمه گنج نه در لغت نامه دهخدا

گنج نه. [ گ َ ن ِه ْ ]( نف مرکب ) صاحب و مالک گنج. ( آنندراج ) :
من مر او را در مدیحی روستم خواندم همی
واین ، چنین باشد که خوانی گنج نه را گنجبان.فرخی.

معنی کلمه گنج نه در فرهنگ فارسی

( صفت ) صاحب گنج خداوند خزانه : من او را در مدیحی روستم خواندم همی وین چنین باشد که خوانی گنج نه را گنجبان. ( فرخی )

جملاتی از کاربرد کلمه گنج نه

به تاراج دادش همه کاخ و گنج نه شرم از خدای و نه پاداش رنج
نه آن ماند خواهد که بازور و گنج نه آن کس که درویش با درد و رنج
اسرار تو با خاطر هشیار توان گفت این گنج نه گنجیست گه با مار توان گفت
آب و گل می‌دید و در وی گنج نه پنج و شش می‌دید و اصل پنج نه
اگر نه کام جهان در کنار ناکامی است کلید گنج نه در کام اژدها بودی
به اندازه بردار ازین راه گنج نه چندان که محمل‌کش آید به رنج
گفت تا این رقعه را یابیده‌ام گنج نه و رنج بی‌حد دیده‌ام
نه کند آوری گیرد از باج و گنج نه دل تیره دارد ز رزم و ز رنج
هزار گنج نه اندر دو گوش من ز دو لب به یک حدیث چو در زان دو رسته درخوشاب
نه در پسته‌اش عقل را هیچ گنج نه چون غبغبش بوستان را ترنج