معنی کلمه گنبد گردنده در لغت نامه دهخدا
چون نبینی که یکی زاغ و یکی باز سپید
اندرین گنبد گردنده پس یکدگر است.ناصرخسرو.ای گنبد گردنده بی روزن خضرا
با قامت فرتوتی و با قوت برنا.ناصرخسرو.گنبدگردنده خانه ای است سپنجی
مهر چه بندی بر این سپنجی خانه.ناصرخسرو.ازین گردنده گنبدهای پرنور
بجز گردش چه شاید دیدن از دور.نظامی.گنبدگردنده ز روی قیاس
هست به نیکی و بدی حق شناس.نظامی.