گماشتگی

معنی کلمه گماشتگی در لغت نامه دهخدا

گماشتگی.[ گ ُ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) عمل گماشته. شغل گماشته. مستخدم شدن. شغل مستخدمی داشتن و رجوع به گماشته شود.

معنی کلمه گماشتگی در فرهنگ فارسی

عمل گماشتن . شغل گماشته . مستخدم شدن

جملاتی از کاربرد کلمه گماشتگی

افزون بر این، دادستان کل کارهای مربوط به حفاظت از حاکمیت قانون را برعهده دارد و براین اساس، محافظت نمودن از منافع مردمی در مقابل صدمات فرضی مسئول های دولتی را بر عهده دارد. این یک مقام گماشتگی آزاد، یکی از ویژه ترین و موثرترین در دموکراسی اسرائیل و یک سازمان مرکزی در قالبنظام حقوقی اسرائیل می باشد. به دلیل سنت حقوقی معمول در نظام حقوقی داخلی، کار های دادستان کل در قانون منسجم نمی باشد و در طول سالیان داز بلند گردیده شده از پیشینه و سنت بوده است. در ماه فوریه ۲۰۲۲، گالی بهاراو-میارا ، وکیل مدافع به اتفاق رای ها از کابینه حمایت نمود تا نخستین زن دادستان کل تاریخ گردد.