گلویج

معنی کلمه گلویج در لغت نامه دهخدا

گلویج. [ گ ُ ل َ وی ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان که در 14000گزی جنوب باختر سنقر و 9000گزی باختر راه شوسه کرمانشاه به سنقر واقع است. هوای آن سرد و سکنه آن 320 تن است. آب آنجا از سراب مخصوص تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوبات ، توتون و قلمستان و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان قالیچه ، جاجیم و پلاس بافی است. گلویج چشمه مهمی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه گلویج در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان

جملاتی از کاربرد کلمه گلویج

تپه دارکانی مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان تا میانه دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان سنقر، بخش مرکزی، روستای گلویج واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۴۶۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
تپه سراب گلویج مربوط به دوره اشکانیان است و در شهرستان سنقر، بخش مرکزی، روستای گلویج واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۵۰۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آئینله، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان سنقر در استان کرمانشاه ایران است. این روستا بسیار خوش آب و هوا و طبیعت زیبایی دارد و در کوهستان محصور است. مردم این روستا عمدتا و اصالتاً از ايل كليائي می‌باشند و گفته شده مردم اصیل روستا در اواخر سلسله قاجار یعنی حدوداً ۱۵۰ سال پیش از ایل زنگنه جدا شده و به این روستا و روستاهای خیاران گلویج زنگنه عباس‌آباد و بلوطستان نقل مکان کردند. این روستا بسیار تاریخی است که قدمتش به زمان مادها می‌رسد. شغل اهالی این روستا کشاورزی و بیشتر دامداری می‌باشد در سالهای اخیر به باغداری نیز مشغولند