گلورد

معنی کلمه گلورد در لغت نامه دهخدا

گلورد. [ گ ِ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پی رجه سورتیجی بخش چهاردانگه شهرستان ساری ، واقع در 48000گزی شمال کیاسر و 24000گزی بهشهر. هوای آن معتدل و دارای 450 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات ، ارزن و عسل است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
گلورد. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گلیجان بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 23000گزی جنوب ساری ، کنار رودخانه تجن. دارای 275 تن سکنه و هوای آن معتدل است. آب آن از رودخانه تجن و دره محلی و محصول آن غلات ، مرکبات ، برنج ، پنبه و عسل است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی و ابریشمی است. راه مالرو دارد. گله داران در تابستان به ییلاق برنت سوادکوه میروند. زراعت برنج کنار رودخانه تجن معمول است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

جملاتی از کاربرد کلمه گلورد

این بخش شامل روستاهای زیر است: بریجان، ولیجی محله، اومال، قلعه سر علیا، کلبستان، کوهسارکنده، زرندین سفلی، زرندین علیا، سه کیله، اوکرکا، دوآب، درویش خلک، بندبنی، خرم چماز، یعقوب محله، للرد، گلورد کوچک، گلورد بزرگ، گرگتج، رمدانخیل، لاک تراش، کارکم