گلودن

معنی کلمه گلودن در لغت نامه دهخدا

گلودن. [ گ ُ دَ ] ( مص ) پر کردن. ( آنندراج ). انباشتن و پر کردن. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه گلودن

او معلم ویلهلم فن گلودن بود و به کار و آزمایش تکنیک‌ها‌ی چاپ تصاویر او علاقه وافری داشت. تولیدات وی عمدتاً به مناظر و بناهای تاریخی مناطق محلی همراه با معرفی موفقیت‌آمیز چهره‌های انسانی در آن مناظر اختصاص داشت.