گلندرود

گلندرود

معنی کلمه گلندرود در لغت نامه دهخدا

گلندرود. [ گ َ ل َدِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میان بند بخش نور شهرستان آمل واقع در 22000هزارگزی جنوب باختری سولده. هوای آن معتدل و دارای 500 تن سکنه است. آب آن از رودخانه گچ رود و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و کارگری در معدن زغال سنگ است. راه شوسه به المده و معدن زغال دارد که استخراج میشود. زغال کارخانه حریربافی چالوس از این معدن است و در حدود 250 تن کارگر دارد. قسمتی از سکنه این ده جزو آمار پی مد منظور شده و اغلب آنها اهالی تبریز و خلخال و غیره میباشند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ). نام دهی است از دهات کجور مازندران که در نقشه دمورگان دیده میشود. ( سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 148 ).

معنی کلمه گلندرود در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان میان بند بخش نور شهرستان آمل .

معنی کلمه گلندرود در دانشنامه عمومی

گَلَن رود، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان نور در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان میان بند قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیّت آن ۵۷ نفر ( ۱۸خانوار ) بوده است. مردم گلنرود از قومیت طبری هستند که ریشه آن به قوم آمارد و قوم تپوری می رسد. مردم گلنرود به زبان طبری ( مازندرانی ) و گویش کجوری سخن میگویند.

جملاتی از کاربرد کلمه گلندرود

راه کجور به رویان معروف به آب پری =این راه از کجور به کدیر، کدیر سر، معدن گلندرود و رویان می‌رود.