معنی کلمه گلم کبود در لغت نامه دهخدا
گلم کبود. [ گ ُ ل َ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان واقع در 15000 گزی شمال باختری صحنه. هوای آن سرد و دارای 176 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
گلم کبود. [ گ ُ ل َ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین واقع در 11000گزی شمال باختری سرپل ذهاب ، کنار راه فرعی باویس. هوای آن گرم و دارای 250 تن سکنه است. آب آن از زه آب رودخانه دستک و محصول آن غلات ، صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت وگله داری است. راه فرعی دارد. در دو محل بفاصله 1500گزی واقع و به علیا و سفلی مشهور است. سکنه گلم کبود علیا 15 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
گلم کبود. [ گ ُ ل َ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع در 9هزارگزی شمال خاوری چقلوندی و 9هزارگزی شمال اتومبیل رو چقلوندی به بروجرد. هوای آن سرد ودارای 120 تن سکنه است. آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات ، صیفی ، لبنیات و پشم است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه مالرو دارد و ساکنین از طایفه حسین بیگ هستند و در زمستان به قشلاق میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).