گلستان زاده

معنی کلمه گلستان زاده در لغت نامه دهخدا

گلستان زاده. [ گ ُ ل ِ دَ / دِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) بستان زاده. گل و سبزه. ( آنندراج ). آنچه در گلستان رسته است :
این طفل کبودپوش بستان زاده
از صفحه دشت بایدش داد سبق.میر الهی همدانی ( از آنندراج ).گلستان زادگان دارند دلکش صورتی اما
حیا از روی گل در چشم نرگس بار بایستی.میر الهی همدانی ( از آنندراج ). || داه زاده و کنیزک زاده. ( غیاث اللغات ). راه زاده. ( آنندراج ) :
گلستان زاده نثرش فصاحت
نمک پرورده نظمش ملامت.ملا منیر لاهوری ( از آنندراج ).خاطرش پژمرده گردد گویمش گر راه راست
بشکفد چون گل اگر گویم گلستان زاده است.محمداکرم غنیمت ( از آنندراج ).

معنی کلمه گلستان زاده در فرهنگ فارسی

گل و سبزه . آنچه در گلستان رسته است

جملاتی از کاربرد کلمه گلستان زاده

حسین خانزادی در ۲۳ آبانِ ۱۳۴۶ در شهر گرگان، استان گلستان زاده شد. وی در تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۹۶ با حکم رهبر جمهوری اسلامی به فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد. او به مدت کمتر از چهار سال مسئولیت فرماندهی نیروی دریایی را عهده‌دار بود.