معنی کلمه گلرخش در لغت نامه دهخدا گلرخش. [ گ ُ رَ ] ( اِخ ) اسب رستم. ( ولف ) : چو از آفرین گشت پرداخته بیاورد گلرخش را ساخته.فردوسی.
معنی کلمه گلرخش در فرهنگ فارسی لقبی است اسب رستم را . [ چو از آفرین گشت پرداخته بیاورد گلرخش را ساخته . ] ( فردوسی )
جملاتی از کاربرد کلمه گلرخش هوای هرمزش افگنده درجوش وجود گلرخش گشته فراموش بر لب سزد کنون لب معشوق گلرخش بر فک سزد کنون می صرف مقطرش هوای گلرخش از حد برون شد دل او زان هوا دریای خون شد به گلرخش روزی سپرده عنان همی تاخت بر دم گوری دمان