گلدور

گلدور

معنی کلمه گلدور در لغت نامه دهخدا

گلدور. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی واقع در 37هزارگزی شمال باختری خوی و پانصدگزی شمال خاوری راه شوسه سیه چشمه به خوی. هوای آن سرد و دارای 244 تن سکنه است. آب آن از آقچای و چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه آن ارابه رو است و اتومبیل نیز می توان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه گلدور در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی

معنی کلمه گلدور در دانشنامه عمومی

گلدور، روستایی از توابع بخش صفائیه شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی ایران است.
این روستا در دهستان سکمن آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۶۰ نفر ( ۷۶ خانوار ) بوده است. زبان اهالی ترکی آذربایجانی است.
این روستا در ۳۵ کیلومتری شمال غربی خوی و در دامنه کوهی به نام چیچکلی داغ قرار دارد و آب هوای سرد و کوهستانی بر آن حاکم است.

جملاتی از کاربرد کلمه گلدور

این قلعه در تپه ای سنگی و بایر در بلندترین نقطه جنوب غربی سیاه بیشه قرار داشت و قبل از اشغال سائورون، به نام آمون لَنس شناخته می‌شد. دول گلدور در کرانه غربی جنگل و در امتداد آندوئین و در فاصله نسبتاً کمی از لوتلورین قرار داشت.
در دوره دوم، پیش از آن که سائورون قلعه را تصرف کند، الف‌های جنگل تحت رهبری اوروفر پدر تراندویل آن منطقه را اشغال کردند، اما ظاهراً برای اجتناب از درگیری با لورین و موریا، به طرف شمال عقب‌نشینی کردند. در اوایل دوره سوم پادشاهان و جادوگران الف زیادی در آنجا حکمرانی کرده بودند. در حدود سال ۱۱۰۰ در طول نیمه دوم دوره سوم، سائورون از این دژ به عنوان پایگاهی برای حمله به لوتلورین و مناطق اطراف استفاده کرد و همچنین با انتخاب دول گلدور می‌خواست که برای یافتن حلقهٔ یگانه بر روی دشت‌های گالادن که درست در بالای رود آندوئین قرار داشت و حلقه در آنجا ناپدید شده بود تمرکز کند.