معنی کلمه گل کوزه در لغت نامه دهخدا
کنون خالی نباید کوزه از می چون گل کوزه
پر از شبنم شد ارچه پر نگردد کوزه از شبنم.میرخسرو ( از آنندراج ).در گل کوزه نگر تا باد را در کوزه کرد
یاسمن آن دیده بهر خنده دندان کرده باز.خسرو ( از فرهنگ رشیدی ).گل کوزه ز دور چرخ گردان
ندید از خاک پاک سندگردان.خسرو دهلوی.|| بعضی تصریح کرده اند که گل کوزه و گل صدبرگ که گلی است دیگر زرد و سرخ رنگ فارسی هندوستان است. و بعضی اطبای این زمان در این دیار گل نسرین همین گل کوزه را گویند و بعضی نسترن خوانند و گلقند آنرا بهتر از گلقندگل سرخ دانند. ( آنندراج ). || نرگس را هم گفته اند چه قلم آنرا در کوزه ها کرده در خانه نهند. ( برهان ).