گل چراغ
معنی کلمه گل چراغ در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه گل چراغ
ما را مآل کار طرب بیدماغ کرد بوی گل چراغ در این بزم گنده است
نسیم از پر پروانه می کند پرواز در این بهار مگر گل چراغ محفل شد
چه صنمخانه ای است عالم عکس خوش نماید گل چراغ در آب
هر شب گل چراغ بهار دگر کند بلبل گمان مبر که ز پروانه داغ نیست
ز داغ هجر تو سوزم ز گشت باغ چه سود ز توست شب شده روزم ز گل چراغ چه سود
ز رفتن شب و وقت گل چراغ چه غم پیاله گیر که فصل شکوفه ی سحر است
کلاه شعله اگر کج نهد سزاوارست گل چراغ چو پروانه بلبلی دارد
در آن چمن که صبا آه صبح خیزانست گل چراغ ترا نکهت گل شب بوست
به یک دو اشک، غم ماتمکه خواهی داشت گل چراغ فضولی به هر مزار مریز
پروانه به بخت خویشتن می نازد بلبل به گل چراغ محتاج شده ست