گفت و قدم. [ گ ُ ت ُ ق َ دَ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از قول و فعل و این ظاهراً اصطلاح قلندران ولایت است. ( آنندراج ) : دردمندان ترا گفت و قدم می باید همه جا گفت و قدم همره هم می باید.میرنجات ( از آنندراج ).
معنی کلمه گفت و قدم در فرهنگ فارسی
( اسم ) قول و فعل : دردمندان ترا گفت و قدم می باید همه را گفت و قدم همره هم میباید . ( گل کشتی )
جملاتی از کاربرد کلمه گفت و قدم
مرد را گفت و قدم باید، تو خود یکباره گفتی خلق را در سر زبان باید، تو خود یکسر زبانی