گشواد

معنی کلمه گشواد در لغت نامه دهخدا

گشواد. [ گ َ ] ( اِخ ) نام پهلوان ایرانی : پایتخت کیکاوس پادشاه ایران و چهارم سپاه به گودرز گشواد سپرد.( مجمل التواریخ و القصص ص 49 ). رجوع به کشواد شود.

معنی کلمه گشواد در فرهنگ فارسی

پهلوان ایرانی .

معنی کلمه گشواد در فرهنگ اسم ها

اسم: گشواد (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: gašvād) (فارسی: گشواد) (انگلیسی: gashvad)
معنی: دارای بیان شیوا و فصیح، ( = کشواد )، دارای بیان شیوا و فصیح است، ( اَعلام ) پهلوان ایرانی، پدر گودرز، ملقب به زرّین کلاه، به معنی دارای بیان شیوا و فصیح است، ( در اعلام ) نام دلاوری ایرانی است که در خانه ی قارن کاوه با شیدوَش و قارَن همداستان گشت تا در پی شبستان شاهی که رهسپار پارس بود بشتابد، گشواد ( کشواد ) پدر گودرز پهلوان نامدار ایران است، کشواد

معنی کلمه گشواد در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:کشواد

جملاتی از کاربرد کلمه گشواد

چو گشواد فرخ به ساری رسید پدید آمد آن بندها را کلید
چو گشواد نزدیک زابل رسید پذیره شدش زال زر چون سزید
بلند است ازین دخمه هر سو غریو نه گشواد را شاد دارد نه گیو
چو آمد به دستان سام آگهی که برگشت گشواد با فرهی
پس صف به مهیار و سنبان سپرد کمینگه به گشواد و گرداب گرد
به یک دست او بود گودرز و گیو ز سوی دگر پور گشواد نیو
چو میلاد و گشواد و شنگوی شیر چو اوزید شاه آن سوار دلیر