گشتک

معنی کلمه گشتک در لغت نامه دهخدا

گشتک. [ گ َ ت َ ] ( اِ ) سرگین گردان را گویند و به عربی جعل خوانند.( برهان ) ( آنندراج ). سروری به کاف تازی آورده است.
گشتک. [ گ َ ت َ ] ( اِ ) نام خط مرموزی موسوم به گشتک و ثبت کنندگان علم نجوم ، طب ، فلسفه را گشتک دفتران میخواندند. ( تاریخ ایران در زمان ساسانیان ص 441 ). رجوع به گشته شود.

معنی کلمه گشتک در فرهنگ فارسی

( اسم ) سرگین گردان جعل .
نام خط مرموزی است

جملاتی از کاربرد کلمه گشتک

«کتاب‌های مذهبی اوستایی در اثر بقای کیش زرتشتی در دوران تاریک غلبه اسکندر و سال‌های بعد از آن، همچنان محفوظ مانده بود؛ ولی آثار اوستایی در زمینه‌های غیر دینی مانند طب، نجوم، جغرافیا و فنون به‌طور عمده به هندوستان، یونان و کشورهای دیگر پراکنده شده بود. اکنون جمع‌آوری مجدد این آثار، وجهه همت شاپور قرار گرفت و دستورهای لازم دربارهٔ آن صادر گردید. ظاهراً در این دوره در ریشهر، ناحیه‌ای در شوش، هیئتی از نویسندگان تشکیل شد که کارشان ثبت مطالب مربوط به نجوم و علوم سرّی به زبان مخصوص و شاید با علامات رمزی به نام گشتک بود.»