معنی کلمه گشاده رخ در لغت نامه دهخدا گشاده رخ. [ گ ُ دَ / دِ رُ ] ( ص مرکب ) خندان. بشاش. مسرور : همه دختران شاد و خندان شدندگشاده رخ و سیم دندان شدند.فردوسی.
جملاتی از کاربرد کلمه گشاده رخ بدود روح پیاده سر گنجینه گشاده رخ چون زهره نهاده غلطی روی قمر بر چواین بشنود شاه خندان شود گشاده رخ و سیم دندان شود ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه مرا مشاهده شد سر ثم وجه الله