گستاخ گویی. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) بی پروا سخن گفتن. بی محابا گفتگو کردن. دلیرانه به سخن پرداختن : نظامی چیست این گستاخ رویی که با دولت کنی گستاخ گویی.نظامی.
معنی کلمه گستاخ گویی در فرهنگ فارسی
بی پروا سخن گفتن
جملاتی از کاربرد کلمه گستاخ گویی
مرا گستاخ گویی هاست در مجلس نخواهد شد که دایم بند حسرت بر زبان لال من افتد
کنون معذورم از گستاخ گویی که مأمورم به این گستاخ روئی
زبانم را ازین گستاخ گویی به عفو خود عطا کن سرخ رویی