گستاخ گستاخ. [ گ ُ گ ُ ] ( ق مرکب ) اندک اندک رام. رفته رفته مأنوس. کم کم جسور : پریده مرغکان گستاخ گستاخ شمایل در شمایل شاخ در شاخ.نظامی.رضا دادش که در میدان و در کاخ نشیند با ملک گستاخ گستاخ.نظامی.
معنی کلمه گستاخ گستاخ در فرهنگ فارسی
۱ - اندک اندک جسور و بی پروا : رضا دادش که در میدان و در کاخ نشیند با ملک گستاخ گستاخ . ( نظامی ) ۲ - بتدریج رام و مانوس : پریده مرغکان گستاخ گستاخ شمایل در شمایل شاخ در شاخ . ( نظامی )
جملاتی از کاربرد کلمه گستاخ گستاخ
پرنده مرغکان گستاخ گستاخ شمایل بر شمایل شاخ بر شاخ