گرنده

معنی کلمه گرنده در لغت نامه دهخدا

گرنده. [ گ ُ رِ دَ ] ( اِ ) لیف جولاهگان و شویمالان باشد و آن جاروب مانندی است که بدان آش و آهار بر تار جامه مالند و بعربی شوکةالحایک خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). غراوشه. ( جهانگیری ).

معنی کلمه گرنده در فرهنگ فارسی

( اسم ) لیف جولاهگان و شوی مالان و آن جاروب مانندی است که بدان آش و آهار برتار جامه مالند شوکه الحائک غرواشه

جملاتی از کاربرد کلمه گرنده

در تابستان ۱۹۷۳، هلنیو هررا برای بار دوم و پس از پنج سال به نیمکت نراتزوری برگشت تا شاید بتواند خاطرات خوش دهه ۶۰ و گرنده اینتر را زنده کند. ترکیب تیم برای حضوری قدرتمند در فصل ۷۴-۱۹۷۳ با ورود آدریانو فدله از بولونیا تقویت شد. همچنین کارلو مورارو نیز برای اولین بار به تیم اصلی راه یافت و برای نراتزوری به میدان رفت.