گرمند

معنی کلمه گرمند در لغت نامه دهخدا

گرمند. [ گ َ م َ ] ( اِ ) عجله. ( شعوری ج 2 ص 294 ) . || جلد و شتاب. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) عجول. ( شعوری ج 2 ص 294 ). چالاک و تند. ( ناظم الاطباء ) :
مکن بروعده از وصل تو مغبون
نمی بینی چه گرمند است گردون.استاد لطیفی ( از شعوری ).|| آماده. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه گرمند

دل در جهان مبند که مردان روزگار مردان مرد با دل گرمند و آه سرد
همه چون شعله خون گرمند و مغرور چو بوی گل همه رسوا و مستور
چنان گرمند در منزل بریدن کزین جنبش ندانند آرمیدن
چنان گرمند در عصیان که دوزخ غم بیکاری شیطان ندارد
در عشق تو دلها همه چون آتش گرمند دل گرم تر از من دگری هست؟ بگویید
چنان به راه تو گرمند رهروان که مگر فراز بارگی جم چو جم سوارانند