چکل. [ چ َ ک َ ] ( اِ ) چغل ومطهره چرمین. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به چغل شود. چکل. [ چ ِ ک ِ ] ( اِخ ) تلفظی دیگر از چگل که نام شهری است در ترکستان. رجوع به چگل شود.
جملاتی از کاربرد کلمه چکل
این خوش پسران که اصلشان از چکل است سبحان الله سرشتشان از چه گل است
ترک من سرو سهی قامت و ماه چکل است بشنو و جای ده این نکته غرا در گوش
در حیرتم از روی تو ایماه چکل کآن صورت زیبا ز چه آبست وز گل
تپه زیر چکل قلعه چه مربوط به هزاره اول قبل از میلاد است و در شهرستان دامغان، بخش مرکزی، روستای قلعه چه واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۰ دی ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۹۵۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
شیرین سخن و شکر لب و سیم برند یارب که چنین آبحیات از چکل است
از کمان خانه ابروی بت ترک چکل کار درویش من بی سر و پا بگشاید
یکزمان غیبت دل از بر آنماه چکل نیست ممکن مگر از جانش ضمانی بدهد
من چراغ چکل شدم در گفت همه پروانهوار با من جفت
لاجرم در غم چراغ چکل همچو شمعند زرد و تافته دل
ای بت خلخ و چکل از تو بت تبت خجل نزد تو وزن جان و دل یکجو و نیم خردله
همه راکشت به تیغ مژه آن ترک چکل هیچکس را ندهد آن بت قتال قصاص