چپ کردن

معنی کلمه چپ کردن در لغت نامه دهخدا

چپ کردن. [ چ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب )بجانب چپ رفتن. از سوی چپ حرکت کردن. || چپ کردن راه ؛ کنایه از بی اعتنایی کردن :
راه چپ کرد حریفانه بهار از چمنم
غنچه ماندم من و هنگام شکفتن بگذشت.طالب آملی.|| نگاه چپ کردن ؛ کنایه از بخشم و غضب نگریستن کسی را. اعتراض کردن. رجوع به چپ شود.

معنی کلمه چپ کردن در فرهنگ فارسی

بجانب چپ رفتن . از سوی چپ حرکت کردن . یا چپ کردن راه کنایه از بی اعتنایی کردن .

جملاتی از کاربرد کلمه چپ کردن

این کار با دانستن این که دیفرانسیل خودرو جلو هست یا عقب و ترمز دستی نیز کدام محور را کنترل می کند محور جلو یا عقب، بر عرض مثال خودرو دیفرانسیل جلو باشد و ترمز دستی محور عقب را کنترل کند، با رسیدن ب سرعت مطلوب همزمان دستی را کشیده و فرمان را تا حد ممکن چرخانده و با گرفتن کلاچ لغزنده گی بیشتر را تولید کرده اخطار:مراقب چپ کردن خودرو نیز باشید.