چوگان مشکین. [ چ َ / چُو ن ِ م ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از زلف است : گوی سیمین دارد و چوگان مشکین آن پسر با چنین گوی و چنین چوگان کند جولان پری.سوزنی.
معنی کلمه چوگان مشکین در فرهنگ فارسی
کنایه از زلف است
جملاتی از کاربرد کلمه چوگان مشکین
کند چوگان مشکینت همیشه با دلم بازی که گوی است این دل مسکینم آن چوگان مشکین را
گوی سیمین دارد و چوگان مشکین آن پسر با چنین گوی و چنین چوگان کند جولان پری