چوبداری

معنی کلمه چوبداری در لغت نامه دهخدا

چوبداری. ( حامص مرکب ) حفاظت و نگهبانی چوب. || عمل و شغل چوبدارکه خرید و فروش گوسفند باشد. || یکی از مشاغل میدان های بارفروشی است. قپانداری. || ( اِ مرکب ) حق یا مبلغی که خریدار بعنوان حق توزین به چوبدار ( قپاندار ) می پردازد. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه چوبداری در فرهنگ فارسی

۱ - عمل و شغل چوبدار خرید و فروش گوسفند . ۲ - یکی از مشاغل میدان های بار فروشی است قپانداری . یا حق چوبداری . مبلغی که خریدار بعنوان حق توزین به چوبدار ( قپاندار ) می پردازد .

جملاتی از کاربرد کلمه چوبداری

شغل بیشتر مردم دره‌دراز کشاورزی فصلی است. با این حال مردم دره‌دراز مالک زمین نیستند و به عنوان کارگر کشاورزی بر روی زمین‌های وقفی روستای سیاه‌کمر کار می‌کنند. علاوه بر این مردم دره‌دراز به چوبداری (خرید و فروش دام) می‌پردازند و در فصل‌های دیگر سال نیز به عنوان کارگر در کرمانشاه و یا دیگر شهرهای خارج از استان به کار می‌پردازند.