معنی کلمه چوب خط در لغت نامه دهخدا
شاخ گل را خارها باشد بجای چوب خط
آب را گل بسته چون خورده ست از پس میدهد.وحید ( از آنندراج ).نهال خشک هم دارد ثمر در باغ درویشی
کلید مخزن رزق فقیران چوب خط باشد.وحید ( از آنندراج ).و از این عالم است بر چیزی خط کشیدن که افاده معنی حفظ اعداد کند :
کلید مخزن رزق فقیران چوب خط باشد.وحید ( از آنندراج ).می کشم در حساب وعده او
خط ز مژگان همیشه بر دیوار.آقاشاپور ( از آنندراج ).تکه چوبی است که بر آن بی سوادان برای علامت با چاقو خط میزنند و عموماً نانواها و قصابها بخریداران که به نسیه جنس خرند چوب خط میدهند تا هر وقت چیزی میخرند فروشنده بر آن خطی میزند و آخر ماه آن خطها را حساب میکنند. ( از فرهنگ نظام ). قطعه چوبی متداول مابین بایع و مشتری که بالای آن را پهن کرده تاریخ میگذارند و هرگاه مشتری چیزی از بایع می خرد با کارد یا گزلک خطی بر آن چوب میکند تا نشانه باشد مبلغ و یا مقداری را که در میانه خود قرار داده اند. ( ناظم الاطباء ). || برای طلب خیرات یا قرض چوبی نزد مسئول ٌ عنه بفرستند و او خطی بر آن کشد و این نشان وعده باشد. ( آنندراج ). || چوب باریکی که نوآموزان بدست گیرند و با آن بر سطور کتاب خط برند تا انگشتشان با خطوطکتاب تماس پیدا نکند. گاهی آن را از کاغذ و مقوا کنند و بهمین نام نامند. || چوب گدائی. رجوع به ترکیب چوب گدائی شود.