چوب بری. [ ب ُ ] ( حامص مرکب ) عمل چوب بر. قطع کردن چوب. || ( اِ مرکب ) محل بریدن چوب. جائی که بوسیله اره یا ماشین چوب ها را میبرند و قطع میکنند. - کارخانه چوب بری ؛ کارگاه قطع چوب با ماشینها.
معنی کلمه چوب بری در فرهنگ فارسی
عمل چوب بر ٠ قطع کردن
جملاتی از کاربرد کلمه چوب بری
دانیل در حال گذراندن حکم خود در بازداشتگاه جوانان برای قتل درجه دوم است که لحاظ معنوی رشد میکند، اما زمینه جنایی وی مانع از این میشود که پس از آزادی، به رؤیای خود که کشیش شدن است دست پیدا کند. وی به کار در یک کارخانه چوب بری در یک شهر کوچک منتقل میشود اما به جای آن به کلیسای محلی آن جا میرود و وانمود میکند که کشیش است. رئیس آن کلیسا، دانیل را ملاقات میکند و دروغ او را باور میکند. کشیش اصلی کلیسا که مشکل مشروبات الکلی دارد، برای ترک الکل مدتی از آن جا میرود و امور کلیسا را به دانیل میسپرد. دانیل شروع به انجام تمام وظایف کشیش میکند و از آن لذت میبرد.
کلیسای متدیست به طرحهای بزرگ خود در قلمرو جدید ادامه داد. با دسترسی به درختهای تنومند زیاد در منطقه کلیسا یک کارخانه چوب بری ایجاد شد. و همچنین با هدف آموزش دادن به مردم بومی در راههای صنعت داخلی یک «آموزشگاه کارگری» تأسیس نمود. پس از جلسه مشاورهٔ ماه مه ۱۸۴۱، جامعه متدیست منطقه ساختمانی به ارزش ده هزار دلار در مجاورت شهر امروزی سیلم در دشت چِمِکِتا ساخت. و در آنجا مدرسه ای برای جمعیت بومی پایهگذاری کرد. این مدرسه به مدت ۹ ماه اداره شد. اما به دلیل عدم موفقیت در بهار ۱۸۴۳ به حال خود رها شد.
دنیای رت با به دنیا آمدن این کودک متحول میشود. او اکنون مردی متشخص و نجیبزاده است که احترام اهالی آتلانتا را به خود جلب میکند. او میخواهد که فرزندش، علیرغم سابقه بد پدر و مادرش، در آتلانتا محبوب باشد و تمام خانوادههای جنوب به او احترام بگذارند. بعد از زایمان، اسکارلت به کارگاه چوب بری میرود. دیدار دوباره اسکارلت با اشلی، آتش عشقش شعلهور میکند. رت متوجه ابراز احساس اسکارلت به اشلی میشود. او اتاق خوابش را با اسکارلت جدا میکند و اینگونه رابطه آنان رو به تیرگی میگذارد.
نقشه جزیره، تمام شهرها، معجزات، معدن و کارگاه چوب بری موجود در آنها را نشان میدهد.
پس از مرگ فرانک، اسکارلت اداره کارخانه چوب بری او را به عهده میگیرد. سرانجام رت باتلر از اسکارلت تقاضای ازدواج میکند و باهم ازدواج میکند. ماه عسلشان را در نیواورلئان میگذرانند اما او رؤیایی را هر شب میبیند که موجب ترسش میشود و رت او را دلداری میدهد که از هیچ چیز نترسد چون او اسکارلت را تنها نخواهد گذاشت. رت برای اسکارلت که اکنون باردار است زیباترین قصر آتلانتا را میسازد. اسکارلت دختر زیبایی به دنیا میآورد که رت نامش را بانی بلو باتلر میگذارد.
جاده دیکسون پس از خانواده دیکسون نامگذاری شد و قبلاً جاده مالتون نامیده میشد. جورج و توماس دیکسون به ترتیب در سالهای ۱۸۱۸ و ۱۸۲۳ کارخانههای چوب بری در املاک خود در کنار جاده ساختند. دیکسون از بزرگراه ۴۲۷ شروع میشود و به سمت شرق به سمت محله سابق یورک حرکت میکند و به جاده اسکارلت تبدیل میشود. جاده دیکسون در غرب بزرگراه ۴۲۷ انتاریو بهعنوان جاده فرودگاهی (پیل منطقهای ۷)، نامگذاری شده به نام فرودگاه بینالمللی پیرسون تورنتو، ادامه مییابد. امتداد بین بزرگراه ۴۲۷ و جاده مارتین گروو اغلب به عنوان «نوار فرودگاه» شناخته میشود.
در دوران فرمانروایی کارل چهاردهم (۱۸۱۸–۱۸۴۴)، نخستین مرحله از انقلاب صنعتی به سوئد رسید. این نخستین خیزش در آهنگریها، کارگاهای کوچک نساجی و کارخانههای چوب بری روستایی پایهریزی شد.
مجید با مادرش در خانهٔ ناپدری زندگی می کند که او را می آزارد. مجید مخفیانه سوار کامیون جوادآقا می شود، اما جوادآقا او را سرزنش می کند و گوشمالی می دهد. مجید کینه جوادآقا را به دل می گیرد و عهد می کند که او را بکشد. برای آماده کردن خود نزد پهلوانی شاگردی می کند و در اوقات فراغت برای درختی درددل می کند. جواد آقا متوجه کمبودهای عاطفی مجید می شود و در اندک مدتی رابطه ای عمیق میان آن دو برقرار می شود. مجید که ناپدری اش او را در کارگاه چوب بری به کار گمارده است از خانه می گریزد و از جواد آقا می خواهد که او را به عنوان پسرخوانده از ناپدری اش بخرد. اما جواد آقا در تصادف کامیونش با قطار کشته می شود و مجید، وقتی که بزرگ می شود در می یابد که جواد آقا پدرش بوده است.
بعد از مدت کوتاهی رت از زندان آزاد میشود، او اسکارلت را به خاطر ازدواج با فرانک سرزنش میکند اما مقدار زیادی پول به اسکارلت قرض میدهد تا کارگاه چوب بری اش را راه اندازی کند.
امروزه بالای 50 درصد از مردم روستای خوی به شغل نجاری مشغول هستند. آوازه ی نجاری و چوب بری مردم این روستا به گونهای است که بیشترین و مرغوب ترین الوار های تولید شده در استان متعلق به کارگاه های پیشرفته چوب بری و نجاری در خوی می باشد.