معنی کلمه چهره گشائی در لغت نامه دهخدا چهره گشائی. [ چ ِ رَ / رِگ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل چهره گشا. نقاشی و مصوری. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) : و بقلم زبان صور معانی را چهره گشائی پیش گرفتند. ( تذکره عوفی ). || اظهار. نمایش. ( ناظم الاطباء ).
جملاتی از کاربرد کلمه چهره گشائی از هر طرفی چهره گشائی که منم // در هر صفتی جلوه گر آئی که منم دم گرم نوائی است جان چهره گشائی است این راز خدائی است