چهره خیز. [ چ ِ رَ / رِ ] ( نف مرکب ) که رخسار از آن نمایان شود. که عکس رخسار از آن برآید و در آن نماید و آن کنایه از روشن و مجلا و مصفاست. ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ).
معنی کلمه چهره خیز در فرهنگ فارسی
که رخسار از آن نمایان شود . که عکس رخسار از آن بر آید و در آن نماید و آن کنایه از روشن و مجلا و مصفاست .
جملاتی از کاربرد کلمه چهره خیز
از خزان برگ رزان ریزان شد ای گل چهره خیز یاد کن از برگ ریز عمر و می در جام ریز