چهان

معنی کلمه چهان در لغت نامه دهخدا

چهان. [ چ ِ ] ( ق ) فراوان و بسیار. ( ناظم الاطباء ). در مآخذ دیگر دیده نشد.
چهان. [ چ ِ ] ( حرف استفهام ) کدامها. ( از ناظم الاطباء ). اما این جمع، متداول نیست.

معنی کلمه چهان در فرهنگ فارسی

کدامها . اما این جمع تداول نیست .

جملاتی از کاربرد کلمه چهان

چو از رود بگذشت بفکند رخت چهان پر گل و سبزه دید و درخت
شما رخ نهفتید از مرد نیو چهان شد پر آشوب از آن نره دیو
ما را به دل نبود چسان گرد غم از خاک چهان هر مشت گل زین خاکدان بود است مثل ما کسی
جمعی دیدند خواهش عفو تو را رفتند و چهان چهان گناه آوردند
زان چهان می‌آیم از رنجی که دیدم زین جهان لیک طغرای نجات آن جهان آورده‌ام
ای عشق، شغل تو چو به من ناکسی رسید آخر کسی نماند چهان خراب را
ببینی چگونه کنم کارزار چهان تیره سازم به سام سوار
سعیدا بد من چو نیکی کم است چهان پرگناهست او عذرخواه
تپه جمال آباد سر چهان مربوط به سده‌های اولیه دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان سرچهان، بخش مرکزی، ۵۰۰ متری غرب روستای جمال آباد واقع شده و این اثر در تاریخ ۱ مرداد ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۱۹۳۱۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.