چهارگوش بودن

معنی کلمه چهارگوش بودن در لغت نامه دهخدا

چهارگوش بودن. [ چ َ / چ ِ دَ ]( مص مرکب ) مربع بودن. چهار گوشه داشتن. شکل مربعی داشتن. || گوش داشتن. مراقب اوضاع و احوال بودن. هرچه دقیق تر قوه شنوائی بکار داشتن. بیدار و هشیار بودن. در همه حال مترصد اطراف و جوانب بودن.

معنی کلمه چهارگوش بودن در فرهنگ فارسی

مربع بودن . چهار گوشه داشتن . شکل مربعی داشتن . یا گوش داشتن .

جملاتی از کاربرد کلمه چهارگوش بودن

کعبه مقدس‌ترین مکان از نظر دین اسلام است. نام کعبه اشاره به چهارگوش بودن این سازه دارد. در قرآن، کتاب مذهبی مسلمانان آمده که بنای کعبه به‌دست ابراهیم و پسرش اسماعیل بازسازی شده‌است و نخستین سازنده آن آدم بوده‌است. کعبه قبل از گسترش اسلام نیز از مکان‌های مقدس اعراب به‌شمار می‌رفت. بادیه‌نشینان عرب سالی یک مرتبه اختلافات قبیله‌ای خود را کنار می‌گذاشتند و برای پرستش خدایانشان در کعبه گرد می‌آمدند.