چهارچشم

چهارچشم

معنی کلمه چهارچشم در لغت نامه دهخدا

چهارچشم. [ چ َ / چ ِ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) که چشم چهار دارد. || بسیار مشتاق و منتظر و مراقب : چهار چشم ( چهار چشمه ) آن را می پایید؛ به دقت مراقب او بود. || صفت سگ نیز واقع شود. مُعَیَّن ؛ سگ چهارچشم. ( مهذب الاسماء ). رجوع به چارچشم شود.

معنی کلمه چهارچشم در فرهنگ فارسی

که چشم چهار دارد . یا بسیار مشتاق و منتظر و مراقب .

معنی کلمه چهارچشم در دانشنامه عمومی

چهارچشم، روستایی در دهستان بزی بخش مرکزی شهرستان نیمروز در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۱ نفر ( ۸ خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه چهارچشم

سیمین بی ام و، پری بلنده، اشرف چهارچشم و پری سیاه از جمله سردسته‌های روسپی خانه‌ها بودند که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران اعدام شدند. طبق گزارش روزنامهٔ کیهان چهار متهم از جمله سکینه قاسمی (پری بلنده) در ساعت یک بامداد ۲۱ تیر ۱۳۵۸ اعدام شده‌اند. حدود هزار و پانصد زن ساکن این محله، پس از تعطیلی آن در روز دوم مرداد سال ۱۳۵۸ آواره یا دستگیر شدند و شمار زیادی ار آن‌ها که نه تنها در ماه‌های نخست، بلکه در سال‌های پس از انقلاب، اعدام شدند.