چهاردهه

معنی کلمه چهاردهه در لغت نامه دهخدا

چهاردهه. [ چ َ / چ ِ دَ هََ / هَِ ] ( ص مرکب ) از چهار + دهه ، صفت نسبی ( ده + هَ ) منسوب به عدد ده. || چهار مرتبه ده تا. چهل تا. عدد ده راواحد مرتبه دوم یا مرتبه دهگان ( عشرات ) قرار میدهند و آن را یک دهه مینامند و از آن یکی از سه بخش سه گانه ماه اراده کنند، چنانکه دهه آخر ماه صفر. یا دهه اول ماه محرم ؛ یعنی ده روز متوالی آخر ماه صفر وده روز متوالی اول تا دهم ماه محرم. و یا یکی از بخشهای دهگانه قرن ( صد سال ) را منظور دارند چنانکه دهه دوم قرن پنجم ؛ یعنی سالهای 411 تا 420 و جز آن.

معنی کلمه چهاردهه در فرهنگ فارسی

از چهار دهه صفت نسبی منسوب به عدد ده . یا چهار مرتبه ده تا .

جملاتی از کاربرد کلمه چهاردهه

نگاه طی چهاردهه میلیون‌ها بار در سطر سطر کتاب‌هایش پیش چشم مخاطبین خویش تکثیر شد و تنوع بخشی به آثار تولید شده و سخت‌گیری در انتخاب‌ها را بر اساس خواست مخاطب سرلوحه کار خویش قرارداده است. شعر، ترانه، داستان، رمان، نقد و نظریه، تاریخ، هنر، زندگی‌نامه‌های بزرگان و مفاخر ادبی، معرفی شاعران و نویسندگان مطرح جهان از طریق ترجمه‌های ماندگار، فیلمنامه و نمایشنامه، فلسفه و روانشناسی را دستمایه اصلی کارخود قرار داده و ویترینی ساخته به وسعت ایران بزرگ تا هرنوع سلیقهٔ را تأمین نماید.
۱-اتخاذروش‌هایی جزنفت برای تأمین بودجه :باتوجه به کمیابی منابعی مثل نفت، حکومت‌ها باید به دنبال راه دیگری برای تأمین بودجه باشند طی چهاردهه اخیر فروش دارایی‌هایی مانندنفت وگازحدود۵۵۰میلیارد دلاردرآمد برای کشوررقم زده درحالیکه توسعه‌ای رابرای کشوربه دلیل صرف شدن روی هزینه‌های جاری به جای سرمایه‌گذاری دربخش‌های مولد، رقم نزده‌است