چهار شاهی

معنی کلمه چهار شاهی در لغت نامه دهخدا

چهارشاهی. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) یک عباسی. هشت پول. هشت پول سیاه. || کنایه از مبلغی است ناچیز. ثروتی اندک.

معنی کلمه چهار شاهی در فرهنگ فارسی

یک عباسی . هشت پول . هشت پول سیاه . یا کنایه از مبلغی است ناچیز . ثروتی اندک .

جملاتی از کاربرد کلمه چهار شاهی

از این اردشیر دو بار در سنگ‌نوشته شاپور یکم بر کعبه زرتشت یاد شده‌است. در بخشی از سنگ‌نوشته که به توصیف بزرگان دربار اردشیر بابکان می‌پردازد، او در گروه چهار شاهی که در دربار حضور داشتند، پس از پادشاهان ابرنیک و مرو در رتبه سوم قرار دارد. با این حال او در دربار شاپور اول، در میان مقامات عالی در رتبه دوم و پس از اردشیر، شاه مشهور آدیابن، قرار دارد.