چهار تاق

معنی کلمه چهار تاق در لغت نامه دهخدا

چهارتاق. [ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) که تاق چهار دارد. || کاملاً باز ( ظاهراً در مقام مشابهت به چهارطاق و چهارطاقی ) صفت دری که کاملاً باز باشد. رجوع به چهارطاق شود:در چهارتاق است ؛ که هر دو لنگه آن به کلی بازست.

معنی کلمه چهار تاق در فرهنگ فارسی

که تاق چهار دارد ٠ یا کاملا باز ٠ صفت دری که کاملا باز باشد ٠

جملاتی از کاربرد کلمه چهار تاق

این تاق در نزدیکی 900 متری جنوب مرکز کارنونتوم، شهر رومی سابق با شماری حدود 50000 نفر، همراه با نیروهای لژیونری آن، واقع شده‌است. این بنا چهار بری بود که احتمالاً از چهار تاق تشکیل شده و تخمین زده می‌شود که در زمان امپراتوری کنستانتیوس دوم (351–361) ساخته شده‌باشد.