چهار امین

معنی کلمه چهار امین در لغت نامه دهخدا

چهار امین. [ چ َ اَ ] ( اِخ ) چهارخلیفه : ابابکرو عمر و عثمان و علی ( ع ). ( ناظم الاطباء ). || کنایه از مجتهدین چهارگانه تسنن : شافعی و ابوحنیفه و مالک و احمد حنبل میباشد. ( از ناظم الاطباء ).

معنی کلمه چهار امین در فرهنگ فارسی

چهار خلیفه ٠ ابابکر و عمر و عثمان و علی علیه السلام ٠ یا کنایه از مجتهدین چهار گان. تسنن : شافعی و ابو حنیفه و مالک و حنبل میباشد ٠

جملاتی از کاربرد کلمه چهار امین

داده قرار هفت زمین را به بازگشت کرده خبر چهار امین را ز ماجرا