چهاراسب. [ چ َ / چ ِ اَ ] ( ص مرکب ) که اسب چهار دارد. - کالسکه چهاراسب ؛ که با چهار اسب کشیده شود. رجوع شود به چاراسب. و رجوع به چهاراسبه شود.
معنی کلمه چهار اسب در فرهنگ فارسی
که اسب چهار دارد
جملاتی از کاربرد کلمه چهار اسب
شاید ایرانیان نخستین کسانی بودند که از چهار اسب برای حرکتدادن گردونهها استفاده کردند. آنها همچنین ارابههای داسدار را به وجود آوردند که برای نابودی پیادهنظام بسیار مناسب بود. کوروش کوچک این ارابهها را به تعداد زیادی در نبرد کوناکسا به کار گرفت. ارابههای داسدار بهسرعت تعداد رزمندگان را به نصف میرساند یا حداقل شکافهایی در صفوف دشمن باز میکند. اما معمولاً برای پیادهنظام سنگین اسلحه آسیب شدید وارد نمیکند و تنها سربازان دشمن را پراکنده میکند.
واگن اسبی به وسیله دو یا چهار اسب بر روی ریل حرکت میکرد و تقریباً بیشتر خیابانهای اصلی شهر را به هم وصل میکرد. این واگن یا تراموای، دارای چند قسمت بود. قسمت اول محوطه کوچکی بود مخصوص فرار گرفتن سورچی و قسمتهای دیگر اختصاص به مسافرانی داشت که بر روی نیمکتهایی که در دو طرف واگنها تعبیه شده بود، قرار میگرفتند.
سردار پیروز، سوار بر ارابهای که چهار اسب سفید آن را میکشیدند، وارد شهر میگردید. سردار لباسی سرخ بر تن میکرد، تاج گلی بر سر میگذاشت و عصایی کوتاه بر دست میگرفت. این عصا از عاج فیل درست شده بود و مجسمهٔ کوچک یک عقاب، سر آن را تزئین مینمود.
در جاهای گوناگونی از اوستا آمدهاست: گردونه مهر بلند چرخ است. چهار اسب سفید بر گردونه مهر بسته شده و با چرخ زرین کشیده میشود. گردونه مهر را فرشته توانگری، ارت بزرگوار، همی گرداند.
«یک نمونه از این نقشها، پیک رغولدیس بودا است در بامیان. در زیر یکی از طاقهای این دیوار تزئینات وسیعی بکار رفته که موضوع آن مستقیماً ارتباط دارد با خدای خورشید. در این نقش خدای خورشید بر گردونهای است که چهار اسب بالدار آن را میکشند و اسبان دو به دو در طرفین بحالت نیمرخ قرارگرفتهاند. هاله بزرگی دور خدا را فرا گرفته و شعاعهای کوتاهی دارد که این یادآور هالههای شعاع دار ایرانی است. هم چنین شمشیر دراز و نیزهای که خدا در دست دارد و شنل بزرگ او که در قسمت سینه بسته میشود و نیز چهره اطرافیان او که همگی ریشدار و حالت جدی دارند همه جزئیاتی از هنر ساسانی را نشان میدهند..
دستمزد پزشک به طبقه اجتماعی بیمار، بستگی داشت و مردم، حق درمان را بر اساس توانایی مالیشان میپرداختند. حق درمان پادشاه و خانواده سلطنتی، یک درشکه چهاراَسبه، رؤسای لشکری، استاندار و فرمانداران، یک درشکه یکاسبه، بازرگانان، یک شتر، کشاورزان، یک گوسفند یا معادلش سکههای رایج و مردم تنگدست نیز رایگان درمان میشدند. موبدان، تنها با دعا کردن و برکت معنوی به پزشک، دستمزد میدادند! رئیس خانواده، قبیله، ده یا فرمانده استان، به ترتیب، یک خر، یک اسب، یک شتر یا چهار اسب بهعنوان دستمزد به پزشک میپرداختند؛ بیماران زن نیز چهارپای ماده را بهعنوان دستمزد میپرداختند.
گردونه زیبا و هموار روندهاش زرین و با زینتهای گوناگون آراستهاست. این گردونه را چهار اسب سفید یک رنگ جاودانی که از چراخور مینوی خورش یابند، میکشند. سمهای پیشین آنها زرین و سمهای پسین آنها سیمین است. این چهار تکاور به یوغ گرانبها بسته شدهاند.
بهرام یا وَرَثْرَغْنه ایزد جنگ و جنگاوری است و همکار میترا ایزد پیمان و خورشید و ایزد نور و باروری میباشد. پیش از هخامنشیان و پس از آن ایزدان و ایزد بانوان بسیاری وجود داشتند که عبارتند از مهر، آناهیتا، بهرام و تیشتر. بهرام فرشته انتقامجوی ایزد مهر میباشد. آنها هنگامی که سوار بر گردونهای هستند که چهار اسب سفید که سمهای پیشین زرین و سمهای پسین سیمین دارند، به سوی زمین میتازند.
هر سرباز دو تا چهار اسب داشت - بنابراین وقتی یک اسب خسته میشد میتوانست به یکی دیگر سوار شود. این امر آنها را به یکی از سریعترین ارتشهای جهان تبدیل کرد، اما همچنین ارتش مغول را در برابر کمبود علوفه آسیبپذیر کرد. لشکرکشی در مناطق خشک مانند آسیای میانه یا مناطق جنگلی جنوب چین به همین دلیل دشوار و حتی در زمینهای استپی که برای چرا ایدئال بودند، یک سپاه مغول مجبور میشد برای اطمینان از چرای کافی برای گلههای بزرگ اسب خود همواره در حرکت باشد.
تصاویر متعددی از خدای خورشید که با پرتوهای تابان از سرش مشخص شده و بر ارابهای سوار است که توسط دو یا چهار اسب کشیده میشود، در آثار هنری یافت شده در گورهای سکایی (مربوط به قرن ۳ پیش از میلاد به بعد) دیده میشود. این آثار ممکن است تجسم گایتاسورا باشند.