چنگل باز. [ چ َ گ َ ل ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پنجه ٔباز. مخلب. ( منتهی الارب ) : نی نی که همچو چنگل باز است زلف او من پر ز بیم او چو کبوتر همی زنم.معزی.که مرغ در قفس ایمن بود ز چنگل باز.عمعق.کبوتر بچه چون آید به پرواز ز چنگ شه فتد در چنگل باز.نظامی.جهض ؛ رهانیدن صید را از چنگل باز و صیاد. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه چنگل باز در فرهنگ فارسی
پنج. باز ٠ مخلب ٠ رهانیدن صید را از چنگل باز و صیاد ٠
جملاتی از کاربرد کلمه چنگل باز
چه حد دارم، که نام پنجهٔ مژگان او گیرم تذرو دل، اسیر چنگل باز است میدانم