چنگز

معنی کلمه چنگز در لغت نامه دهخدا

چنگز. [ چ ِ گ ِ ]( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در پانزده هزارگزی شمال باختر شاه آباد و9 هزارگزی شمال شوسه شاه آباد به قصرشیرین. ناحیه ای است کوهستانی. سردسیر و 175 تن سکنه دارد. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات دیم ، لبنیات است. اهالی بکشاورزی و گله داری گذارن میکنند. در تابستان از قراین علی آباد چقانرود اتومبیل میتوان برد. اکثر سکنه زمستان برای تعلیف احشام حدود باغچه قصرشیرین میروند وچادرنشین هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
چنگز. [ چ َ گ َ ] ( اِخ ) همان چنگیزخان است. رجوع به چنگزخان شود :
برشکن کاکل ترکانه که در طالع تست
بخشش و کوشش خاقانی و چنگزخانی.حافظ.رجوع به چنگیز شود.

معنی کلمه چنگز در فرهنگ فارسی

همان چنگیز خان است

جملاتی از کاربرد کلمه چنگز

چنگیز خان را در زمان تولد تموچین یا تموجین نامیدند. این اسم مخفف تیمورجین است. چون تیمور در مغولی به معنی آهن است، در نتیجه تموچین می‌تواند به معنی آهنگر باشد. چنگیز خان لقبی است که در اواسط زندگی‌اش بر روی او گذاشتند. بنا به گفته رشیدالدین فضل‌الله همدانی، چنگیز به معنی «شاه شاهان» یا «قدرتمند» است. این لقب را در منابع اسلامی به اشکال مختلفی نوشته‌اند که از جمله آن‌ها چینگگیز (رشیدالدین همدانی)، چنگز (جوینی) و جَنْکِز (ابن عبری) است. نیز ابن اثیر از او با نام «النهرجی» یاد کرده‌است. همچنین زمانی‌که قوبلای خان دودمان یوآن را در چین تأسیس کرد، به صورت رسمی چنگیز خان را با اسم «امپراتور فاتیان قیون شنگو» (چینی: 法天啟運聖武皇帝) اولین امپراتور و مؤسس این سلسله اعلام کرد.