چنبروار. [ چَم ْ ب َ ] ( ص مرکب ) حلقه وار. خمیده و منحنی. کمانی : بوسه خواهم داد ویحک بند پندآموز را لاجرم زین بند چنبروار شد بالای من.خاقانی.رجوع به چنبر شود.
معنی کلمه چنبر وار در فرهنگ فارسی
حلقه وار . خمیده و منحنی . کمانی .
جملاتی از کاربرد کلمه چنبر وار
زلف او تا دست بازی بود، چنبر وار بود مرز او تا گند بازی گشت چنبر وار شد