چنانه

معنی کلمه چنانه در لغت نامه دهخدا

چنانه. [ چ ُ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) جنابه و قماربا رهن و گرو. ( ناظم الاطباء ). رجوع به جنابه شود.
چنانه. [ چ َ ن َ ] ( اِخ ) نام قبیله ای از قبایل خوزستان. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 92 ).
چنانه. [ چ َ ن ِ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش شوش شهرستان دزفول که در جنوب باختری دزفول و در باختر رودخانه دز واقع است. هوایش گرمسیری است و سکنه این دهستان و آبادیهای تابع آن 6 هزار تن میباشند. آبش از رودخانه و چاه. محصول عمده اش غلات و شغل بیشتر اهالی دیم کاری است. این دهستان از 14 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و قصبه چنانه که به «چنانه محمد» معروف است مرکز دهستان میباشد. قریه های مهم این دهستان عبارتند از: عشیره ، زامل فعیل ، زمد و ساکنان این قراء ازطوایف مختلف اند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

معنی کلمه چنانه در فرهنگ فارسی

نام یکی از دهستانهای بخش شوش شهرستان دزفول که در جنوب باختری رودخان. دز واقع است .

جملاتی از کاربرد کلمه چنانه

این روستا در دهستان چنانه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۸۳ نفر (۳۰خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان چنانه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۰ نفر (۹خانوار) بوده‌است.
دهستان چنانه نام دهستانی در بخش فتح‌المبین شهرستان شوش، استان خوزستان در ایران است. بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۸۴۹ نفر (۸۱۴ خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان چنانه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۳۴ نفر (۶۴خانوار) بوده‌است.
گر تو به چنینه‌ای بگویی والله که توی چنانه ما
در لهجه محلی به نام چنانه شهرت دارند. از پیش از انقلاب اسلامی چنانه وکعب در دو سوی کرخه در شوش مستقر بودند، چنانه از شوش بیشتر به عنوان قشلاق استفاده می‌کرد، اول در محلی دورتر از کرخه مستقر بود، به تدریج به کرخه نزدیک شد، وقتی در دوره رضاشاه به کعب‌ها زمین دادند تا آنان رابه کشاورزی و یکجانشینی تشویق کنند. چنانه در غرب کرخه مستقر شدند و خود را کشاورز معرفی کردند و زمین گرفتند و از آن پس درشوش ماندگار شدند.