چمه

معنی کلمه چمه در لغت نامه دهخدا

چمه.[ چ َم ْ م ِ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: قریه ای است از قرای طارم که ملک علینقی خان سرتیپ است و 50خانوار سکنه دارد. این آبادی هوایی معتدل و چند باغ دارد و زراعتش دیمی و آبی است. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 267 ). در فرهنگ جغرافیایی آمده است : دهی است جزءدهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان که در 29هزارگزی باختر سیردان و 12 هزارگزی راه مالرو سیردان به زنجان واقع است. کوهستانی است با هوای سردسیر و146 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات و گردو.شغل اهالی زراعت و بافتن گلیم و جاجیم و راهش مالروو صعب العبور است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

معنی کلمه چمه در فرهنگ فارسی

مولف مر آت البلدان نویسد : (( قریه ایست از قرای طارم ) )

جملاتی از کاربرد کلمه چمه

تپه دارمصطفی چمه مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان - است و در شهرستان صحنه، بخش دینور، روستای چمه واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۱۸۳۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
گر به چمه بگذری، به عزم تماشا دیده گذلرد به هم، ز شرم تو عبهر