چمله

چمله

معنی کلمه چمله در لغت نامه دهخدا

چمله. [ چ َ م َ ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد. در 47 کیلومتری شمال باختری مشهد و کنار راه فرعی مشهد به قوچان واقع است. جلگه و معتدل است. و 106 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات ، چغندر و کنجد. شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
چمله. [ چ َ م َ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان طارم بالا بخش سیروان شهرستان زنجان که در 13 هزارگزی شمال باختری سیروان و 3 هزارگزی راه عمومی طارم واقع است. کوهستانی و معتدل است و 119 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔتشویر. محصولش غلات ، پنبه ، ماش ، انار و زیتون. شغل اهالی زراعت ، مکاری و بافتن جاجیم و پلاس و راهش مالروو صعب العبور است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

معنی کلمه چمله در دانشنامه عمومی

چمله (طارم). چمله یک روستا در ایران است که در دهستان گیلوان واقع شده است. چمله ۲۲۱ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه چمله

از چمله داروهایی که در این بیماری به کار می‌روند کاربامازپین و فنی توئین هستند.