چماقدار

معنی کلمه چماقدار در لغت نامه دهخدا

چماقدار. [ چ ُ ] ( نف مرکب ) دارنده چماق. آن کس که چماق بدست دارد. چماقلو. و رجوع به چماقلو شود.

معنی کلمه چماقدار در فرهنگ فارسی

( صفت ) دارند. چماق آن کس که چماق بدست دارد .

جملاتی از کاربرد کلمه چماقدار

کوشیدم در یک محیط تفاهم آنچه مشکلات کشور است بگویم خطرهای بزرگی را که در کمین شماست بگویم قسمتی از بحرانها نتیجه خلافکاری‌های ماست و قسمتی از آن نتیجه نارسایی‌ها در کارهای ماست. آن شعارهایی که شما برای آن قیام کردید حق شماست نباید اجازه بدهید هیچ گروه چماقدار و بی چماق این حقوق را از شما سلب کند…